آغوز: اوّلین شیری که یک ماده به نوزادش می دهد
آماس: وَرَم، تَورّم؛ آماس کردن: گنجایش پیدا
کردن، متورّم شدن
استسقا: نام مرضی که بیمار، آب بسیار خواهد.
انعطاف: نرمش، آمادگی برای سازگاری با محیط،
دیگران و شرایط
بالبداهه: ارتجالاً، بدیهه گویی
بذله گو: شوخ، لطیفه پرداز
تحفه: ارمغان، هدیه
تشرّع: شریعت، مقابل طریقت و عرفان
تمکّن: توانگری، ثروت
تهنیت: مبارک باد گفتن، شادباش گفتن
معنی کلمات درس ذوق لطیف فارسی پایه یازدهم
چابک: تند و فرز
سبک سری: حماقت و فرومایگی، متضادّ وقار
شاب: برُنا، جوان
شائبه: شک و گمان
شعرِتمثیلی: شعر نمادین و آمیخته به مَثَل و داستان
شوریدگی: عشق و شیدایی
صَباحت: خوب رویی و سفیدی رنگ انسان، زیبایی
عندلیب: بلبل، هزاردستان
فرخنده: مبارک، خجسته
فرط: بسیاری
گیوه: نوعی کفش، پای افزار
لطایف: جمعِ لطیفه، چیزهای نیکو و نغز، گفتار نرم
و دلپذیر
لفاف: پارچه و کاغذی که بر چیزی پیچند.
متعصّب: غیرتمند
مساعدت: همیاری، یاوری
مسرّت: شادی، خوشی
مسرور: شادمان، خشنود
میثاق: عهد و پیمان، عهد استوار
نکبت بار: فلاکت آمیز، پُرمشقّت
نمََد: نمََط، پارچه ای کُلفُت که از پشم یا کُرکِ مالیده می سازند و از آن جامه و کلاه و فرش درست م یکنند.1
سوالات قسمت اول:
✅قلمرو زبانی
1_معنی لغت متمکن چیست؟
ثروتمند،دارای امکانات
2-کبودده کدام فرایند واجی را دارد؟
ادغام
3_پیشامد ناگوار را فاجعه بینگارد،،چند جزیی و گذرا به چه اجزایی است؟
چهار جزیی،گذرا به و مسند
✅قلمرو ادبی:
1_صورت خوشی نداشت،،کنایه از چیست؟
کنایه از اینکه ناخوشایند بود
2_دل بستن کنایه از چیست؟
علاقمند شدن
3_یک روی زندگی زشت می شد،،چه تمثیلی را بیان می کند؟
سکه دورو
4_روی دیگر زندگی چه آرایه ای دارد؟
تشخیص
4_روی زشت زندگی ،کنایه از چیست؟
ناگواریها و سختیهای زندگی
✅قلمرو قلمرو فکری
1_نویسنده به کدام مسئله فرهنگی آن زمان اشاره می کند؟
زشت بودن پدیده طلاق در جامعه آن زمان
2_منظور از توکل چیست؟
اعتماد و ایمان عمیق نسبت به خدا داشتن،سپردن و تفویض امور به خدا البته به همراه تلاش انسان
3_منظور از منبع بی شائبه ایمان چیست؟
حقیقت،هستی،،خدا
4_چرا مردم خوب و بد زندگی را می پذیرفتند؟
چون اعتقاد داشتند خوب و بد،خواست و اراده الهی است و سرنوشت تغییری نمی کند
سوالات قسمت دوم:
✅قلمرو قلمرو زبانی:
1_معنی تمکن چیست؟
مال،ثروت،دارایی
2_معنی بخل چیست؟
تنگ چشمی،خساست
3_اتاق به کلی تاریک می شد؟چند جزیی است؟
سه جزیی گذرا به مسند
4_واژه کرسی ریشه در کدام زبان دارد و معنی آن چیست؟
عربی،دارای معانی مختلف:
چهارپایه،صندلی،تخت،سریر،آسمان،عرش،درس،پایه،تراز
دراین درس:چهارپایه پهن و کوتاه و چهار گوش که در زیر آن منقل می گذارند و بر رویش لحاف می انداختند و در زیر آن خود را گرم می کنند
5_منظور از کذا چیست؟
وصف شده
6_منظور از بر سر هم چیست؟
روی هم رفته
✅قلمرو ادبی:
1_بخل داشتن کنایه از چیست؟
خساست
✅قلمرو فکری:
1_چرا خاله به زندگی فقیرانه قانع شده بود؟
زیرا به بیشتر از آن نیازی نداشت
2_کدام ویژگی خاله ،،بارزتر است
قناعت،توکل، سخن گفتن و اطلاعات داشتن از مباحث مختلف
سوالات قسمت سوم:
✅قلمرو زبانی:
1_منظور از طبخ چیست؟
آشپزی
2_منظور از پنجره کذا چیست؟
وصف شده
✅قلمرو ادبی:
1_خشک بودن کنایه از چیست؟
جدی و کم حرف بودن،بی نشاط بودن،ارتباط اجتماعی ضعیف داشتن
2_قصه های شیرین چه آرایه ای دارد؟
حس آمیزی
3_ورد زبان بودن کنایه از چیست؟
مرتب از چیزی سخن گفتن
✅قلمرو فکری:
سخن گفتن خاله از مباحث مختلف اشاره به نکته ای دارد؟
اطلاعات عمیق خاله از مباحث مختلف،،علی رغم داشتن سواد کم
قسمت چهارم:
✅قلمرو زبانی:
1_منظور از پران چیست؟
خیال انگیز و لطیف
2_منظور از اشعار اندرزی و تمثیلی چیست؟
اشعار حکمی،تعلیمی،همراه امثال
3_منظور از حکم در اینجا چیست؟
مانند
4_غم گسار چه نوع واژه ای است؟
صفت ی مرکب مرخم
✅قلمرو ادبی:
1_افسانه های پر رنگ و نرم بودن عالم افسانه ها چه آرایه ای دارد؟
حس آمیزی
2_عالم افسانه ها پر رنگ و نگار است،،چند جزیی است؟
سه جزیی مسندی
3_این سعدی غم گسار او بود،سعدی،،مجاز از چیست؟
کلیات سعدی
✅قلمرو فکری:
1_منظور از موجود یک کتابی چیست؟
معتقد و علاقمند به یک کتاب بود
قسمت پنجم
✅قلمروی زبانی:
1-معنی انعطاف چیست؟
خمیدگی،نرمش،،قابلیت تغییر و هماهنگی داشتن با انواع محیط
2- معنی حفره چیست؟
سوراخ
3- معنی شاب چیست؟
جوانی
4- معنی تشرع چیست؟
دین و شریعت داشتن
✅قلمروی ادبی:
1-دستگیر کنایه از چیست؟
کمک رسان
2- حفره های زندگی، چه آرایه ای دارد؟
بعضی تشبیه و بعضی استعاره دانسته اند
3- چه چیز به هوا تشبیه شده و چرا؟
آثار سعدی،چون در اندیشه ایرانیان اثر گذاشته است
4- چشم عقاب و لطافت کبوتر، مجاز از چه چیزهایی هستند؟
تیزبینی،نرمی
5- پیرترین و جوان ترین شاعر، چه آرایه ای دارد؟
متناقض نما یا پارادوکس
✅قلمروی فکری:
1-منظور از این که خود را خم می کرد، چیست؟
هماهنگ و منعطف با هر سنی سخن میگفت
2- چرا نویسنده، آثار سعدی را به هوا تشبیه کرده است؟
چون مانند هوا در زندگی و تفکر افراد طراوت بخش و اثر گذار بوده است
3- جمع شدن اضداد، در آثار سعدی چه نکته ای را یادآوری می کند؟
همه اقشار با هر سلیقه ای از خوان علم او بهره مند می شدند
قسمت ششم:
✅قلمروی زبانی:
1-معنای واژه های احدی، ناشیانه، گویا، سراچه، آماس، لکّه و پالیز چیست؟
احدی=کسی
ناشیانه=بدون مهارت و تجربه کار کردن
گویا=واضح
سراچه=خانه کوچک
آماس=ورم
لکّه=حرکتی بین دویدن و راه رفتن
پالیز=بوستان
2- جمله ی حرف زدن او را، هر روز در هر کوچه و بازار می شنویم، چند جزئی است؟و گذرا به چیست؟
سه جزیی،گذرا به
✅قلمروی ادبی:
1-در این جمله که سخن سعدی به همه شبیه باشد و به هیچ کس، شبیه نباشد چه آرایه ای دارد؟
متناقض نما یا پارادوکس
2- پالیز، استعاره از چیست؟
مطالعه در آثار سعدی
3- فوران تخیل، چه آرایه ای دارد؟
تخیل به آبی مانند شده که فوران می کند استعاره مکنیه
4_در قسمت ششم، یک تشبیه دیگر بیابید.
سراچه ذهن
5- از بوته ای به بوته ای و از شاخی به شاخی پریدن، کنایه از چیست؟
از تمام اندیشه های سعدی،بهره مند شدن
6- می چریدیم، کنایه از چیست؟
بهره می بردیم
7- در خط اول، سخن مجاز از چیست؟
شعر و نوشته
✅قلمروی فکری:
1-منظور نویسنده از این که سخن سعدی به سخن همه شبیه باشد و به سخن هیچ کس، شبیه نباشد، اشاره به کدام ویژگی آثار سعدی دارد؟
سهل و ممتنع بودن
2- منظور از این که سراچه ی ذهنم، آماس می کرد چیست؟
گنجایش ذهنم زیاد می شد،،معلوماتم گسترش می یافت
3- بر فوران تخیل راه رفتن تا بر روی دو پا، چه مفهومی را می رساند؟
،،بیشتر از سر شوق راه می رفتم نه با پای ظاهری
بیشتر در عالم خیال بودم تا دنیای واقعی
4- لکه دویدن، یعنی چه؟
حالتی بین دویدن و راه رفتن،،با شوق و جست و خیز کنان پیش رفتن
قسمت هفتم :
✅قلمروی زبانی:
-معنای این واژه ها چیست؟
سوق=راندن
شیر آغوز=اولین شیر ماده به نوزاد خود
کارآزموده=باتجربه
ره نوردی تنهاوش=حرکت به تنهایی
استسقا=مرض تشنگی
کورمال کورمال=حرکت با احتیاط در تاریکی با لمس دیوار
2- این جمله چند جزئی است؟ « سعدی برای من، به منزله ی شیر آغوز بود. »
سه جزیی مسندی
3- در جمله ی ذوق ادبی من از همان آغاز با آشنایی با این آثار، پر توقع شد؛ چند جزئی است؟
سه جزیی مسندی
✅قلمروی ادبی:
1-آثار سعدی، به چه چیز مانند شده و چرا؟
به شیر آغوز تشبیه کرده،چون شیر آغوز استخوان بندی طفل را محکم می کند
آثار سعدی هم پایه نویسندگی و استخوان بندی ادبی او را محکم کرد
2- سعدی، مجاز از چیست؟
کلیات سعدی
3- کارآزموده، کنایه از کیست؟
باتجربه
4- در بیت آخر، شربت استعاره از چیست؟
لذتها و خوشیهای زندگی
✅قلمروی فکری:
1-منظور از کورمال کورمال ادبی چیست؟
با احتیاط در دنیای شعر و شاعری حرکت کردن
2- چرا نویسنده، آشنایی خود را با آثار سعدی به شیر آغوز مانند کرده است؟
زیرا پایه ادبی او را محکم کرد
3- چرا نویسنده می گوید: ذوق ادبی من پر توقع شد؟
زیرا نویسنده به دنبال مطالب عالی تر بود
4- معنی بیت آخر را بنویسید.
اگر از روی حرص و طمع به لذتهای دنیا روی آوردم،مرا بازخواست مکن،،زیرا دنیا برایم مثل بیابانی سوزان در تابستان بود،لذتهای دنیا چون آب سرد ،و من هم دچار بیماری تشنگی بودم
5- مفهوم کلی بیت آخر چیست؟
ناگزیر بودن از خطا در صورت فراهم بودن انگیزه ها
نویسنده تعجیل خود را در زمینه نوشتن در باره سعدی،،گناهی میداند که در نتیجه شتاب زدگی مرتکب شده است،،و حالت تشنگی و علاقه ای که به آثار سعدی داشته موجب شده شتابزده و خودسرانه مطالبی بنویسد
نشانی های کوتاه شده
https://b2n.ir/640205
https://b2n.ir/710857
--------------------------------------------------------------------------------------------
نشانی های معمولی
http://s6.picofile.com/file/8380207118/%D9%81
http://s7.picofile.com/file/8380207176/%D8%B4%D8%B1%D8%AD_%D8%AF%D8%B1%D8%B3_7_%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85_%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D9%85%D8%AD%D8%A8%D8%AA.pdf.html
تناسب (مراعات نظیر)
معنای متداعیکنندة یک کلمه عبارت است از مجموعه معناهایی که یک شخص موقع شنیدن آن کلمه به ذهنش میرسد؛ بخشی از معنای یک کلمه یا عبارت که آن را به پدیدههای دنیای واقعی، خیالی یا مکانی و. مربوط میسازد. برای مثال، معنای «پرنده» عبارت است از یک موجود دو پا، بالدار، تخمگذار، خونگرم و منقاردار. در نظام معنایی، «معنای صریح» (denotation) معنای مرکزی و «هستة معنایی» یک واژه است و اغلب با معناهای «ارجاعی (refrence)، شناختی (cognitive) و ادراکی (conceptual) برابر دانسته میشود.
ارتباط و تداعی معمولاً بین دو چیز حاصل میآید؛ برای مثال:
الف) وقتی کسی واژة «میز» را میشنود، ممکن است واژة «صندلی» به ذهنش متبادر شود؛ چون صندلی همواره نزدیک میز است. این نوع از تداعی را تداعی از راه مجاورت (association by contiguity) مینامند.
ب) هرگاه کسی واژة «شاد» را بشنود، ممکن است به یاد واژة «غمگین» بیفتد؛ چون دارای معنای متضاد با آن است. این عمل را تداعی از راه تضاد (association by contrast) مینامند.
پ) هرگاه کسی واژة «مبل» را بشنود، ممکن است به یاد واژة «صندلی» بیفتد؛ زیرا معنایی شبیه به آن دارد. این عمل را تداعی از راه مشابهت (association by similarity) مینامند.
پس، تناسب آوردن واژههایی از یک مجموعه است که با هم تناسب دارند. این تناسب و رابطه میتواند از نظر جنس، نوع، مکان، زمان، همراهی و. باشد؛ مثل:
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو «حافظ»
در بیت بالا واژههای مزرع، داس، کشته و درو بهکار رفتهاند، اینها چیزهایی هستند که در کار کشاورزی با هم بهکار میروند و هر یک، جزئی است از یک کل که در کنار هم بهکار رفتهاند؛ بیآنکه در نگاه اول، این ارتباط و همراهی آشکار باشد. مثال دیگر:
شبی در بیابان مکه از بیخوابی پای رفتنم نماند. سر بنهادم و شتربان را گفتم دست از من بدار.«سعدی»
در این مثال، نام کدام اعضای اندام آدمی آمده است؟ پای، سر، دست از اندامهای آدمی هستند. هنر سعدی این است که به این تناسب عنایت داشته و آنها را با هم آورده است؛ بهطوری که هیچ واژهای نمیتواند جانشین این کلمات شود؛ این همان تناسب (مراعات نظیر) است.
تضمّن یا شمول معنایی (همپوشی)
رابطة بین دو واژه که در آن معنای یکی از واژهها معنای واژة دیگر را در برمیگیرد؛ برای مثال؛ واژههای «حیوان و سگ» اینگونه به هم مربوط میشوند که «سگ» به نوعی از «حیوان» دلالت دارد و حیوان یک اصطلاح عمومی است که «سگ» و دیگر حیوانات را در برمیگیرد. در این مثال، «سگ» را «معنا شمول» (hyponymy) و اصطلاح عمومی «حیوان» را «مافوق» (super ordinate) مینامند. اصطلاح «مافوق» میتواند معناشمولهای زیادی داشته باشد.
معنای کلمات را میتوان به صورت ترکیب مشخصهها یا مؤلفههای معنایی توصیف کرد. برای نمونه، مؤلفههای «+ مرد» و «+ بزرگ» جزئی از معنای «پدر»ند؛ هرچند مؤلفههای دیگری را نیز باید به آنها اضافه کرد.
گاهی بعضی از واژگان تنها در یک یا دو مؤلفه اختلاف و در دیگر مؤلفهها اشتراک دارند.
وقتی معنای یک واژه، معنای واژههای دیگر را نیز دربرگیرد، رابطة آنها را شمول یا تضمّن معنایی مینامند. شمول به این معناست که اگر چیزی «سرو» باشد، لزوماً درخت هم هست؛ یعنی، کلمة «سرو» مفهوم واژة درخت را نیز دربردارد (تضمن).
میتوانیم بگوییم که اسب، تحت شمول حیوان یا مورچه تحت شمول ه است؛ یعنی، مورچه متضمن معنای «ه» نیز هست. همچنین میتوانیم واژههایی را که تحت یک کلمة کلی (بالاتر) قرار گرفتهاند، واژههای همشمول بنامیم. بنابراین، اسب و سگ کلمههایی همشمولاند و کلمة کلی مختص به آنها، حیوان است (واژة شامل). «خوردن و نوشیدن» هم رابطة متضمن یا شمول دارند و شمول خوردن بیشتر از نوشیدن است.
نتیجة کلی
آموزش تناسب کار چندان مشکلی نیست ولی چون در کنار تناسب، واژة تضمّن نیز اضافه شده و در کتابهای درسی ـ چه زبان فارسی (1) و چه زبان فارسی (3) ـ فقط نامی از تضمّن برده شده است، پس هدف اصلی و کلی این مقاله آموزش تضمّن و تفاوت آن با تناسب و تشخیص این دو از یکدیگر است.
با توجه به مثالهای ذکر شده، در شناخت و تشخیص تناسب و تضمّن میتوان گفت که تضمّن به منزلة چتری (یک شیء کلی) است که چیزی جزئی زیادی (جزئیات) را در سایه و تحت تکفل خود قرار داده است. به عبارت بهتر، ما وقتی واژهای به نام کشاورزی داریم، میتوانیم بگوییم که داس، کشته، درو و. در زیر سایة آن پناه گرفتهاند؛ یعنی، کشاورزی یک کل است و آنچه به ذهن ما خطور میکند و تداعی میشود، جزئیات آناند؛ یعنی داس، کشته، درو. . پس اگر کشاورزی را با داس یا کشته در نظر بگیریم، میگوییم تضمّن است ولی وقتی واژههای کشته، درو و داس را در نظر میگیریم بین این کلمات تناسب وجود دارد. به عبارت سادهتر و بهتر، اگر از کل به جزء حساب کنیم، تضمّن و اگر تنها جزئیات را در نظر بگیریم، تناسب است.
مثالهای دیگر
واژة آسمان را که یک واژة کلی است، در نظر بگیرید؛ وقتی آسمان به ذهن خطور میکند، علاوه بر رنگ و پهنة آن، خورشید، ماه، ستاره، ابر و. ـ که هر کدام جزئی از کل است ـ به ذهن ما میآیند. بنابراین، میگوییم تضمّن است؛ یعنی، آسمان با خورشید، آسمان با ماه، آسمان با ستاره و. تضمّن است ولی وقتی فقط این جزئیات را در نظر میگیریم، مثلاً در این بیت سعدی: «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند/ تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری» ابر و مه و خورشید. تناسب هستند.
وقتی مدرسهای را ـ که به منزلة کل (چتر) است ـ در نظر میگیریم و میگوییم معلم، دانشآموز، نیمکت، تخته سیاه و. را شامل میشود، تضمّن است؛ یعنی، مدرسه با معلم، مدرسه با دانشآموز تضمّن است؛ مثل والدین و پدر، والدین و مادر، اما وقتی معلم و دانشآموز را بررسی میکنیم یا پدر و مادر را در نظر میگیریم، میگوییم تناسب است و مثالهایی از این دست.
سلام گلدخترا،امیدوارم خوب و تندرست باشید.موضوع درس آزاد گروه ها را به ترتیب اینجا گذاشتم . لطفا با دقت کار کنید.حواستون باشه که خودارزیابی و بقیه ی بخش های درس فراموش تان نشود. درس را در دفتر ادبیات بنویسید تا بعد از بررسی به کتاب وارد شود. عکس ها را به کلاس می آورید تا با همفکری از بین شان بهترین ها انتخاب شود. دخترای عزیزم لطفا بعد از نوشتن موضوع برایش یک رومه دیواری تهیه کنید.
گروه یکم : دو بازی محلی انتخاب کنند و درباره اش بنویسند. مانند بازی سمه گل. همه ی بچه های گروه بازی ها را یاد بگیرند تا در کلاس اجرا کنند. برای موضوع عکس تهیه شود.
گروه دوم : پنج ضرب المثل به لهجه و گویش محلی انتخاب کنند. فارسی آن ها را بنویسند. توضیح و کاربردشان را بنویسند. برای موضوع عکس تهیه شود.
گوه سوم : پنج دارو یا ادویه ی محلی انتخاب کنند. در باره شان توضیح دهند. چه مواقعی استفاده می شوند و نحوه ی استفاده یشان چگونه است. برای موضوع عکس تهیه شود. در صورت امکان نمونه ای از آن ها را بیاورید تا بقیه از نزدیک ببینند.
گروه چهارم : درباره ی زندگی و کارهای مهم یعقوب لیث صفاری می نویسند. برای موضوع عکس تهیه شود.
گروه پنجم : دو لالایی محلی انتخاب کنند. در باره شان توضیح دهند. بچه های گروه تمرین کنند تا لالایی را در کلاس اجرا کنند.برای موضوع عکس تهیه شود.
مانا و شاد باشید.
درباره این سایت